▂ ▃ ▅ ▆ امان از بی قراری ؛
▆ ▅ ▃ ▂
امان از دست این دل تنها ، وای به حال روزهای فرداهایم !
ای خدا بشنو سوز جدایی ام را ، بیا بگیر این دستهای سردم را
گونه هایم عادت کرده به اشک ، هر چقدر بریزم باز کم است ...
کسی غمخوار من نیست ، به فکر حال پریشان من نیست
نمی گویم حال و روزم را به کسی ،
هیچ کس باخبر از دل عاشق من نیست ...
فکر می کردم همه مثل خودم بی کلک اند
نمی دانستم که خودم خیلی ساده ام !
دلم شکسته خدایا ...!
بریده ام نمی خواهم حظور کسی را ...
شکستند با نامردی و بی انصافی آینه صاف قلبم را
تمام فضای قلبم را تنهایی پُر کرده ،
دیگر در این قلب شکسته ام جای کسی نمانده ...
آرزو به دل چشم به راهم ،
اما کسی پی من نمی آید خیلی تنهایم!
می دانم کسی غم نامه مرا نمی خواند ، درد دلم را نمی خواهد
می دانم کسی اصلا به فکر من نیست ،
خودم هستم و روزگار بیمرام ، کسی یار و همدمم نیست ...
تنها در این گوشه خالی می مانم و می میرم ،
بهتر از این است که پای حرف یک سنگدل بنشینم
©
نـویسنده ❣ شـهرام دانش
Written By Shahram Danesh
وبــلاگ ❣ فراتر از عـشق