▂ ▃ ▅ ▆ گوش کن به صدای قلبم ...
▆ ▅ ▃ ▂
گوش کن تا بگویم برایت اندازه تنهاییم را ،
شدت بیماری ام را ، صدای گرفته ام را ؛
در ابعاد این روزهای سخت و نفس گیر،
زندگی برایم به سر آمده ؛ نمی دانی سختی برایم غلبه کرده ؛
دنیا برایم تیره و تار شده ، حس نوشتنم کُند شده ؛
از چه بنویسم از کجای این دنیای بی معرفت شکایت کنم !
شکایتم را نزد چه کسی می توانم ببرم ؟ کسی که باخبر نیست از دلم!
هرگز حسرتی در هیچ کجا این چنین یکجا برای کسی جمع نشده
که برای من ولی چنین شده ، که او مرا دیگر دوست نمی دارد ...
گرچه روزهای بی تو بودنم نفسم را می بُرد و دارد که می گذرد ،
ولی من تا آخر عمرم از تو و از این روزها محال محض که بگذرم !
دست مرا بگیر ، قسم می دهم به عشقمان نفسم را از من نگیر!
چه می کنی با این دل ، عذابش نده بگذار دلخوش باشد به تو ...
من همانم که اگر بی تو باشد ، مثل قناری تنها در قفس جان می دهد
همان که اگر از لبهایت « دوستت دارم » را نشنود ، روز خوش ندارد!
بی تو آب خوشی نیست که از گلویم پایین رود ،
خنده ای نیست که بر لبانم جاری شود ؛
گوش کن به صدای این قلب که به عشق تو می تپد ؛
بی پناهم ، دلواپسم ؛ می ترسم بی خبر از تو در این غربت بمیرم ...
©
نـویسنده ❣ شـهرام دانش
Written By Shahram Danesh
وبــلاگ ❣ فراتر از عـشق