

مقصد راه عشقمان
------------------------
خواب می بینم سرنوشت ما را در آغوش خوشبختی می فشارد
کنار من هستی و تمام دنیا می خواهد پا روی عشق ما بگذارد ....
می دانم تنهاترینم در قلبت ،
تو هم می دانی تمام دنیا هم نمی تواند تو را از دستان عاشقم پس بگیرد!
هر کس نمی داند باید بداند عشق ما تنها عشق نیست ،
وقتی می گویم دوستت دارم ، از سر اجبار یا تفریح نیست
عشق من و تو لیلا و مجنون نمی شناسد که داستان شود ،
سرنوشت ما حقیقتی شیرین در قلبهای عاشق ماندگار می کند
سرنوشت همیشه دستهای خوشبختی را به سوی ما دراز می کند ، یقین دارم
دیگران هر چه می خواهند بگویند ، من هراسی ندارم ....
جدایی برای دو قلب همنفس که برای هم نفس می کشند محالِ امر است ،
یکی می گوید عشق افسانه است ،
دیگری پا می گذارد روی هر چه صداقت است ؛
فکر می کنند ما هم مثل همه هستیم ،
خیال هم نمی کنند ما با هم عهد عشق بسته باشیم ....
در این راه تا پای جان هم خواهیم ایستاد ،
دل به دریای طوفانی خواهیم زد ،
هیچگاه تسلیم بختی سیاه نخواهیم شد ؛
می بالم به تو که با من هستی ،
می نازم به تو که همسفر من هستی ،
به تنها مرهمی که دوش تا دوش من این راه را همپا و امیدوار طی می کنی ...
فرض محال است مقصد راه عشقمان شیرین نباشد
من تو را می خواهم ، تو مرا می خواهی ،
و همین برایم کافیست ...
همه مرا سرزنش می کنند ؛ بگذار هر چه می خواهند بگویند!
ولی وقتی تو را مقابل چشمانم تجسم می کنم حرف همه را فراموش می کنم!
همان لحظه مرا نوازش می کنی و به هیچ کس جز تو ذهنم را درگیر نمی کنم
به مقصد راه عشقمان عاقبت می رسیم ،
همچنان خیره در نگاه عاشقت خواهم بود
و در میان آغوش گرم تو جای خواهم گرفت .....

©
نـویسنده متن ❣ شـهرام دانش
وبــلاگ منتشر شده ❣ فراتر از عـشق
FaratarEshgh.Blogsky.Com