عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

حرفای نگفته...




  حرفای نگفته ...


می شکنم صندوقچه قلبم رو، باز می کنم همش رو پیش روی تو،

صدا می کنم  احساس پاک تو رو، همنفس با من بمانی تا بگیرم دستت رو،

بمان با من تا بگویم حرفای ناگفته دلم  رو ،

باور کن بدجوری گرفته حال و هوای عاشقی وجودم رو!

تو با قلب شکسته ام چه می کنی اگر بشکند،

صدایش می دانی که تا آن سوی سرزمینها میرسد؟!

یه عالمه حرف دل دارم، از واژه های دفتر دلتنگی ام!....

گوش بکن به این که پُر از بغض گرفته ام...

می خواهم تمام دنیا را به پای تو بریزم،

عشقمان را در دفتر خاطره ها بنویسم،

قصه من و تو، قصه ی پُر از شور و عشق خواهد بود،

سرزمین عشاق منتظر حضور ما دو تا عاشق خواهد بود...

قلبم آرام نمی گیرد، تو چقدر بی وفا شدی که صدایم نمی کنی تا که این دلم آرام بگیرد..

صدایم کن بی تو تنهایم، آخرش در این تنهایی میمیرم

رهایم می کنی تو، چرا اینقدر نامهربانی... باز چرا تنهایم می گذاری

آخرش پَرپَر می کنی، عشقمونو از دَم می زنی!... تو بی وفا شده ای...

تو عزیزترینمی، چرا اینقدر مرا در خلوت رهایم می کنی،

ناگفته نماند : چقدر برایم تو عزیز شده ای!

حرفای نگفته دارم، به خدا خیلی دوستت می دارم،

بیا و با من غریبگی نکن،

مرا در کوچه ها پس کوچه ها با حرفای نگفتم رهایم مکن،

وقت گفتن حرف نگفته ام همین الان است ؛ به خدا دلم می تپد برایت گرچه نالایق است..



©

نویسنده شهرام دانش

Writen By  Shahram Danesh




رها می شوم آخر...

رها می شوم آخر...!



رها می شوم آخر، می شکند دلم سراسر ...!

حرف دلم می ماند در قلب پُر از شور و شوقم،

چگونه مرا می یابی در کنج قفس های پُر از هیاهوی دلم...،

مرا تو رهایم می کنی، در شب تار و کبودم،

احساس مرا ندیدی گًلم،....


می گذری غافل از اندوه درونم،

بی خبر از شوق درونم..!


رها می شوم آخر، می شکند دلم سراسر ...!

می ماند بغض گرفته در گلویم،

سپری می کنم مشکل، شب و روزم!

رها شدن را می آموزم آخر، از پرستوی سرزمین عشقم....


صدایت امیدم می دهد، نفس هایت دلگرمم می کند،

غرورت خوشحالم می کند ؛ ولی ندیدنت تنها رهایم می کند...!


رها می شوم آخر، می شکند دلم سراسر ...!



©

نویسنده شهرام دانش

Writen By  Shahram Danesh



حس آرامشم...

   حـس آرامشـم  




نشسته ام کنار پنجره، حال و هوای تو در سرم غوغا می کند...!

زندگی را برایم، امیدوارتر می کند،

صدایت انگار از دوردستها، صدایم می کند، احساست انگار که رهایم می کند،

رهایم می کند تا به بی کران ها، تا به آن سوی کهکشانها....!

ترانه هایم بی تو، تک واژه اند، پر از دردل عاشقانه اند!....

و این دل پر احساس چگونه بنویسد تک واژه تنهایی و دوری از تو را..،

آری، واژه واژه دفتر عشقم با نبودنت پوچ و خالی می شوند و با وجود آن، برگی از

زندگیم نمی ماند که پَر پَر نشوند....!

تو امید لحظه هامی، شعر ترانه هامی..

تو تک تک ثانیه هایمی، آرامش بخش لحظه های اضطرابم هستی!

تو عاشقانه ترینی، در قلب آتشین منی... ،

خیالت در سرم، غوغای عشق برپا می کند... به لحظات زندگی ام معنایی دیگر می دهد!

تو عزیزترینی، تو دنیای آرزوهامی ، تو حس عاشقی داری...


©


نویسنده شهرام دانش

Writen By  Shahram Danesh