عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

طلوع نمی کند غروب

http://s3.picofile.com/file/7380545692/56785685675.gif

 ::: طلوع نمی کند غروب :::


با پایی پیاده ، تنی خسته ، قلبی شکسته

باز ایستاده ام  کنار دریا به انتظار طلوعی دوباره ....

این ثانیه های نفس گیر انگار نمی خواهد تمام شود

خودم را هم به بی خیالی بزنم باز این غروب لعنتی

نمی خواهد غرورش را بشکند

حالا که امیدی برای طلوع نیست ،

حالا که خون رگهایم لخته بسته

نفسم بریده ، صدایی نمی شنوم از تپش های این قلب رنجیده

حالا که همه دروازه های امید به رویم بسته شده ،

یعنی هزار و یک شب قصه من و تو کتابش بسته شده ؟

حالا که قلبم تندتند می زند ،

بی صدا و مجنون می گرید و خبری از تو نمی رسد ،

حالا که رفیق صبح تا شب من همه اش بی تو بودن و غروب شده ،

زنده ماندن هیچ هم توام با خوشی نیامده

دستهایم خالی از دستهای تو ، سیاه شد بختم ، غریبه شدم برای تو.....

دل خوش بودم به روزهای با تو بودنم ،

انتظار نداشتم این چنین بی رحمانه خورشید فروزان عشق من و تو

برای همیشه در باتلاق این غروب نفس گیر غرق شود و بیرون نیاید

ریختن اشک ، بی فایده ، هق هق گلویم بی صدا،

خیالی نیست با همین حال داغونم تنهایم بگذار ، نیا ،

روز و شب ندارم با این زندگی مسموم ، ای خدا

گره بخت این دلم سیاه ، از همه دنیا فقط نصیبم شد تباهی و کشیدن آه!

دلم به تنگ آمده ، نفرین بر غروب ، نفرین بر هر چه دروغ!

http://s3.picofile.com/file/7384807418/tolu_nemikonad_faratareshgh.jpg
http://s3.picofile.com/file/7381345799/rose.png
http://s1.picofile.com/file/7349006234/faratareshgh_blogsky_s007.gif

©

نـویسنده شـهرام دانش

وبــلاگ فراتر از عـشق

FaratarEshgh.Blogsky.Com

عشق دروغین

http://s3.picofile.com/file/7380545692/56785685675.gif

 ::: عشق دروغین :::


اگر حال دل مرا داشتی ،  تلخی یک عشق سرگردان را درک میکردی

میفهمیدی بی وفایی در حق کسی خیلی دردناک است ، معنایش خیلی مبهم است!

و این ابهام که باشد یعنی بین زندگی و مرگ فقط یکی به نفع من است....

میفهمیدی طعم تلخ دوری را و به خودت می آمدی میدیدی احوال غم انگیز روزگارم را

به  من چشاندی طعم بد جدایی ، آن طرف به حال دل ساده من تو میخندی

گذاشتی رفتی تو ، نگاهمم نکردی ببینی اصلا این دیوانه چه میخواهد از تو

شاید فرصتی برای دوباره زیستن میخواهد ،

شاید حرفی دارد که ارزش شنیدن داشته باشد

فراموش کردی من بودم که برایت هر لحظه میمردم و زنده می شدم

به قدری دوستت داشتم هر شب خواب چشمهای نازنین تو را میدیدم

حیف ای بی وفا ، حیف عشق مرا به بازی گرفتی

نگاه پاک مرا با خیانتی عجیب پاسخ دادی

اصلا مرا دوست نداشتی ،

در حد یک مترسک چوبی مدتی نگه داشتی سپس پرت کردی!

به خودت اجازه بازی با احساسات جوانی ام دادی

لطافت عشق مرا ، خشن به بار آوردی

از خودت دورم کردی ، حالا شده ام یک عاشق فراری....

یک سر به زیر که نمی خواهد کسی را ببیند ،

بیزار گشته می خواهد خیلی زودتر بمیرد

نفهمیدی کسی به قدر من تو را دوست ندارد

عشق مرا  هیچ کس در این دنیا به تو نخواهد داشت و ندارد....

مگر می شود قدر زمین تا آسمان ، آسمان تا بی کران عشقی برایت پیدا شود؟

مگر میشود روزی بیاید کامت به عشق غیر من شیرین شود ؟

من همین اندازه وصف نشدنی، تو را دوست داشتم

روح سرکش مرا از این به بعد کسی نمی تواند آرام کند

خیانت عشق در حق من ، وجودم را از غوغای یک زندگی پوچ پر میکند

از گذشته باهم بودنمان، خنده هایش نصیب تو شد ،

گریه های امروزش قسمت من خسته دل شد

هر لحظه این زندگی سرتاسر عین کابوسی است که درگیرم میکند

با خاطرات یک عشق دروغین آزارم میدهد.....

http://s3.picofile.com/file/7381345799/rose.png
http://s3.picofile.com/file/7375710856/heart_faratareshgh004.gif  :::: دکلمه متن بالا: عشق دروغین با صدای شهرام دانش (( کلیک کنید )) :::: http://s3.picofile.com/file/7375710856/heart_faratareshgh004.gif


http://s3.picofile.com/file/7380460856/eshghe_doroghin_faratareshgh.jpg

http://s1.picofile.com/file/7349006234/faratareshgh_blogsky_s007.gif

©

نـویسنده شـهرام دانش

وبــلاگ فراتر از عـشق

FaratarEshgh.Blogsky.Com

فرشته مرگ

   فرشته مرگ  

http://s3.picofile.com/file/7372136662/001.gif



باز که چشمهایت به سیاهی می رود فقط خستگی را فریاد می زند !

انگار از خماری درد، پلک از روی پلک بر نمیدارد

چه شده غریبه دلت هوای کسی کرده ؟

نکند قاصدک خبررسان ، خبری ، حرفی ، سخنی به تو زده!

نکند گریه هر شبت تو را دیوانه کرده
 
نکند غرور شکسته ات  به دنبال التیام بخش میگردد ؟

بگو! این قدر بی تابی نکن .. بگو به من

....

کیستی تو ؟

صدایت چه دلنشین است غریبه!

پاسخ می خواهم ..  پاسخ چراهای خوابیده در ذهنم را می خواهم

پاسخ که شنیدم می گویم اسم و نشانم

می خواهم بدانم چرا اینهمه غصه داری ؟ غم می خوری شکایت از آسمانها داری...

ای بی نام و نشان! من از دوردستها آمده ام

از سرزمین عشق و دلدادگی ، از آن طرف محبت و وفاداری

من  بر روی بالهای نسیم عشق آمده ام به این دیار تا بیابم یار

آمده بودم اینجا بیابم گم شده ام را

ای بی نام و نشان! اینجا پُر بود از بی رحم ، بی وفا ، دروغ گو و نیرنگ باز

دیگر فقط یک روح آن هم خسته خسته از من به جا مانده ، دلم بدجور شکسته ...

دیگر عزیز کسی که می خواهم هم نیستم

خیلی وقت است به فراموشی سپرده شده ام ،

به باد، به طوفان ها ، به سیلها ، به گذر زمان تحویل داده شده ام

من که نمی دانستم جنس من در این بازار درخور نیست!

من که نمی دانستم دوست داشتن و عشق اینجا در این شهر، پوچ و بی ارزش است

ای بی نام و نشان ! تو مرا آرامم کن ، کسی را ندارم در این غربت غم

یک نفر را داشتم آن هم زد تیشه به ریشه جوانی ام

تو مرا آرامم کن ای بی نام و نشان!

من که می گویم زخمی ست قلبم...

.....

ای غریبه ! چقدر قصه ات با تلخی عجین شده!

به راستی چقدر تنهایی رفیقت شده

برایت می گویم اسم و نشانم

دستهای لررزانت را در دستهایم بگذار

بعد آن که شنیدی چشمهایت را آن گونه که بسته ای نگه دار

 و بر روی بالهایم بنشین غزل خداحافظی را

از این سرزمین بی وفا بخوان

من ... فرشته مرگ هستم!

http://s3.picofile.com/file/7378869030/fereshteye_marg_faratareshgh.jpg
http://s1.picofile.com/file/7349006234/faratareshgh_blogsky_s007.gif

©

نـویسنده شـهرام دانش

Written By  Shahram Danesh


وبــلاگ فراتر از عـشق

FaratarEshgh.Blogsky.Com